آیا ایلان ماسک می‌تواند رئیس‌جمهور آمریکا شود؟

در کشوری که به سرزمین رؤیاها شهرت دارد، گاه آنچه غیرممکن می‌نماید، به واقعیت بدل می‌شود. از ریاست‌جمهوری یک سیاه‌پوست گرفته تا قدرت‌گیری غافلگیرکننده‌ی میلیاردرهایی چون ترامپ، آمریکا بارها به ما نشان داده که «غیرممکن»، کلمه‌ای موقتی‌ست. اما آیا این قاعده درباره ایلان ماسک نیز صدق می‌کند؟ آیا مردی که در آفریقای جنوبی متولد شده و امروز یکی از تأثیرگذارترین شخصیت‌های جهان به شمار می‌رود، می‌تواند به ریاست‌جمهوری آمریکا برسد؟

ایلان ماسک در ماه‌های اخیر با اعلام تأسیس حزبی به‌نام «حزب آمریکا»، وارد عرصه‌ی سیاست شد؛ حرکتی که به‌زعم بسیاری، گامی در راستای جدایی کامل از ترامپ و گشودن مسیری مستقل در سیاست آمریکاست. او که میلیاردها دلار ثروت، یک امپراتوری تکنولوژیک، و صدها میلیون دنبال‌کننده در فضای مجازی دارد، اکنون می‌کوشد تا در فضای سیاسی نیز نقشی مؤثر ایفا کند. اما آیا ثروت، شهرت، و نفوذ رسانه‌ای برای ورود به کاخ سفید کافی‌ست؟

طبق قانون اساسی ایالات متحده، تنها کسانی حق نامزدی برای ریاست‌جمهوری دارند که در خاک آمریکا متولد شده باشند. ماسک که در پرتوریا به دنیا آمده و بعدها تابعیت آمریکایی گرفته، به‌وضوح از این شرط کلیدی بازمی‌ماند. این قانون که ریشه در قرن نوزدهم دارد، در پی حفظ مفهوم وفاداری ملی شکل گرفت و تاکنون نیز دستخوش تغییر نشده است.

با وجود این مانع حقوقی روشن، ورود ماسک به سیاست را نباید بی‌اهمیت دانست. برخی تحلیل‌گران معتقدند او نه لزوماً برای ریاست‌جمهوری، بلکه برای ایفای نقشی تأثیرگذارتر از پشت صحنه وارد این میدان شده است. او می‌تواند با تأسیس حزب و هدایت فکری آن، بر فضای سیاسی تأثیر بگذارد؛ بدون آن‌که مستقیماً در جایگاه یک نامزد ریاست‌جمهوری قرار گیرد. در واقع، ماسک می‌تواند نقش یک پدرخوانده سیاسی را برای جنبشی جدید ایفا کند؛ درست مانند آنچه ترامپ برای جناح راست انجام داد.

در عین حال، برخی ناظران بر این باورند که این تلاش‌ها، بخشی از پروژه‌ی خودنمایی ماسک است. مردی که به دیده‌شدن اعتیاد دارد و از جنجال رسانه‌ای تغذیه می‌کند، حالا از سیاست به‌عنوان بستری تازه برای گسترش نفوذش بهره می‌برد. اما آیا او توانایی ایجاد تحول واقعی را دارد؟ یا صرفاً موجی زودگذر در دریای پرآشوب سیاست آمریکاست؟

نگاهی به تلاش‌های گذشته نشان می‌دهد که پیش از ماسک، چهره‌هایی چون آرنولد شوارتزنگر نیز با چنین محدودیت‌هایی مواجه شده‌اند. شوارتزنگر، فرماندار اتریشی‌تبار کالیفرنیا، در اوج محبوبیتش، الهام‌بخش طرحی بود که قصد داشت شرط تولد در خاک آمریکا را حذف کند. اما آن طرح هرگز از سد کنگره عبور نکرد و مخالفت عمومی گسترده‌ای با آن وجود داشت. به‌نظر می‌رسد نگرانی از «وفاداری دوگانه» هنوز هم مانعی جدی برای شهروندان تابعیت‌گرفته است.

تغییر قانون اساسی آمریکا کار آسانی نیست. این کشور در طول تاریخ خود تنها ۲۷ بار دست به اصلاح قانون اساسی زده و تغییر ماده‌ای مانند شرط تولد در آمریکا، مستلزم رأی دوسوم کنگره و تأیید سه‌چهارم ایالت‌هاست؛ روندی پرپیچ‌وخم که در فضای قطبی کنونی آمریکا تقریباً محال به نظر می‌رسد.

با این حال، تأسیس احزاب جدید در آمریکا بی‌سابقه نیست. چهره‌هایی مانند اندرو یانگ نیز تلاش کرده‌اند با تأسیس احزاب جایگزین، خلأ ناشی از نارضایتی عمومی از دو حزب سنتی را پر کنند. ماسک نیز می‌خواهد روی موج نارضایتی مستقل‌ها و نسل جوان سوار شود. او در عین آن‌که از حزب جمهوری‌خواه فاصله می‌گیرد، می‌کوشد از ضعف دموکرات‌ها نیز بهره‌برداری کند.

اما منتقدان هشدار می‌دهند که نفوذ آنلاین به معنای محبوبیت واقعی در صندوق رأی نیست. در دنیای دیجیتال، دکمه‌ی «لایک» جای رأی را نمی‌گیرد. حتی اگر ماسک بتواند میلیون‌ها کاربر شبکه اجتماعی‌اش را به سوی حزب تازه‌تأسیسش بکشاند، عبور از ساختار ریشه‌دار سیاسی آمریکا کار ساده‌ای نخواهد بود.

از سوی دیگر، حضور چهره‌هایی چون ماسک در عرصه سیاست، می‌تواند تأثیرات جانبی مهمی داشته باشد. او می‌تواند مباحث جدیدی را در فضای عمومی مطرح کند، نگاه‌ها را به‌سوی بازنگری در قانون اساسی جلب کند و حتی زمینه‌ساز شکل‌گیری گفتمان تازه‌ای درباره مفهوم شهروندی در آمریکا شود.

برخی تحلیل‌گران معتقدند که آمریکا دیر یا زود ناچار به پذیرش چهره‌هایی خواهد شد که خارج از مرزهای این کشور متولد شده‌اند؛ زیرا بسیاری از مهاجران امروزی، مشارکت فعالی در اقتصاد، علم، فرهنگ و حتی امنیت ملی ایفا می‌کنند. ماسک با سابقه‌ای درخشان در حوزه فضانوردی، خودروهای برقی و ارتباطات جهانی، نماد همین مهاجران نوآور است.

اما حتی اگر جامعه آماده‌ی چنین تغییری باشد، آیا نهادهای سیاسی نیز آمادگی پذیرش آن را دارند؟ پاسخ، دست‌کم در کوتاه‌مدت، منفی‌ست. تغییراتی از این جنس، نیازمند تحولاتی عمیق و تدریجی در فرهنگ سیاسی آمریکاست.

در پایان، شاید ایلان ماسک بتواند انسان را به مریخ بفرستد، اینترنت را به دورافتاده‌ترین نقاط زمین برساند، و حتی با سیاستمداران کهنه‌کار وارد رقابت شود. اما تا زمانی که ماده‌ی دوم قانون اساسی آمریکا اصلاح نشود، او نمی‌تواند بر کرسی ریاست‌جمهوری تکیه بزند.

در حال حاضر، لقب «رئیس‌جمهور غیرمتولد آمریکا» بیشتر به یک خیال علمی-سیاسی شباهت دارد تا واقعیتی در دسترس. اما در کشوری که رویاها گاه به حقیقت می‌پیوندند، شاید فقط زمان بگوید که آیا روزی این قانون نیز تغییر خواهد کرد یا نه.